و مقوله امید و انتظار هم در منظومه و منشور تربیتی خانواده های مسلمان نقشی بی بدیل و غیر قابل انکار دارد.
امید و انتظار به جهت معنا و ارتباط ماهیتی و معنایی، تعاملی تنگاتنگ با هم دارند و به نوعی می توان گفت یک «همپوشانی» میان آنها برقرار است.
البته مفهوم «انتظار»، تنها زمانی تبدیل به یک عنصر «محرک» و فعال کننده می شود که از بن مایه های «معرفت»ی درستی برخوردار باشد و بتواند نقشی مثبت و موثر در تکاپو و حرکت فردی و اجتماعی انسان ایفا کند.
انتظار به عبارتی زنده نگهداشتن روح و روحیه «مقاومت» و حرکت در بطن جامعه و فرد است و از «رخوت» و نخوت و حسرت و عسرت در میان افراد اجتماع جلوگیری می کند.
و این دقیقا همان اتفاقی است که در فصل بهار در رویش و زایش طبیعت رخ می دهد و نماد و نشانه ای می شود بهر انسان تا از آن درس گیرد و در رویش و تغییر و تبدل روحی اش به سمت خیزش و به بار نشستن نهال معرفت و معنویت در باغ وجودش که دنیایی است بزرگ و ناشناخته به کار بندد.
این شناخت آنقدر مهم و جدی و حیاتی است که به عنوان مقدمه و لازمة شناخت خداوند از آن یاد می شود.
در هر جامعه ای و بر اساس مبنای فکری و عقبه اندیشگی و ماهیت مکتب منتشر در آن و نیز نوع ایدئولوژی حاکم، نوعی از انتظار مورد ترویج و تبلیغ قرار می گیرد اما با این حال می توان دید که در بستر اجتماعی و منویات فکری و آیین های مختلف و متنوعی که در جوامع گوناگون دیده می شود، عنصر «منجی» و انسان الهی آخر الزمانی، نقشی بی بدیل و قطعی دارد.
و حتی با مطالعه اسطوره ها و آیین های ربانی و ادیان آسمانی و حتی رویکردهای معنوی و معرفتی زمینی نیز می توان وجه و ردی از این منجی خواهی و انتظار آخرالزمانی را دریافت.
حقیقت آن است که برگذشته از میزان حقیقت و نسبت بهره مندی مکاتب و ادیان مختلف از بحث منجی آخرالزمان و ربط و گرایشش به حقیقت الهی و آسمانی وجود نازنین حضرت حجت(عج)، این تدارک معنا و شمایل گوناگون آن، گویای «نیاز» بشر امروز به ماهیت و مفهومی تحت عنوان «منجی» است که گاه حتی در نمونه های سطحی و غیرحقیقی اش هم ظهور و بروز می یابد.
که البته به همان میزان که این مابه ازای عینی و بیرونی از حقیقت منجی، خارج از محدوده معرفت حقیقی و دین آسمانی و آموزه های عرفانی باشد به همان میزان هم انحراف آمیز و مسخ کننده و مالیخولیایی خواهد بود و تأثیر مخرب و منفی بر مخاطبش خواهد گذاشت.
دقیقا برخلاف اثربخشی رو به پیشرفت و مهیج و محرکِ مفهوم و مابه ازای عینیِ حقیقی از منجی آخرالزمان که در دین مبین اسلام در حقیقت حضرت امام زمان (عج) ظهور و بروزی جدی می یابد.
امید به ظهور حضرت حجت در دین اسلام و مکتب تشیع در واقع یک پتانسیل قدرتمند و توان بالقوه حقیقی و عمیق برای ادامه بالندگی در مسیر زندگی انسان مسلمان است که بتواند برای آینده خود افقی واقعی و امیدبخش و البته حقیقی و نه تخیلی صرف، تدارک ببیند و در معرض آسیب های متنوع و پیچیده آخرالزمان خود را مصون بدارد.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و اله و سلّم) فرمودند :
آنگاه امیر امیران، کشنده کافران، پادشاه منتظر، که در غیبتش همگان دچار حیرت می شوند، ظهور می کند. او نهمین فرزند توست ای حسین!، در میان دو رکن (رکن و مقام) ظاهر می شود و بر انس و جنّ چیره می گردد، ریش? پستی و انحراف را از روی زمین بر می کَند. خوشا به حال مؤمنانی که عصر او را درک کنند و دولت حق را دریابند و آن روزگار مبارک را ببینند و یاران باوفای او را ملاقات کنند.
(بشارة الاسلام ص 279 - الملاحم و الفتن ص 66،125 - ینابیع المودة ج 3 ص 88 .)
آری؛ امید به ظهور حضرت حجت در دین اسلام و مکتب تشیع در واقع یک پتانسیل قدرتمند و توان بالقوه حقیقی و عمیق برای ادامه بالندگی در مسیر زندگی انسان مسلمان است که بتواند برای آینده خود افقی واقعی و امیدبخش و البته حقیقی و نه تخیلی صرف، تدارک ببیند و در معرض آسیب های متنوع و پیچیده آخرالزمان خود را مصون بدارد.
آسیب هایی که در مضمون روایات و احادیث از آنها به آتشی یادشده که مومن باید آنرا همچون ذغالی گداخته در کف دست نگهدارد و حفظ دین به چنین امر سختی تشبیه گردیده است.
امام عسکری (علیه السّلام)فرمودند :
به خدا سوگند آنچنان از دیده ها غایب می شود که از هلاکت نجات نمی یابد، جز کسی که خدا او را در اعتقاد بر امامت او ثابت و استوار نگه دارد. و او را برای دعا به تعجیل فرجش موفّق بدارد.
و امام صادق (علیه السّلام) نیز فرمودند :
برای مردم روزگاری فرا می رسد که همگان دچار تب و لرز می گردند، علم و دانش در آن ایّام درهم پیچیده شود، آن سان که مار در لانه ی خود به دور خود می پیچد. در آن هنگام، ستاره ی آنها طلوع می کند.
گفته شد : مراد از تب و لرز چیست ؟ فرمودند : روزهای فترت (یعنی روزگار غیبت امام عصر (علیه السّلام) و عدم حضور ایشان)، که همگان دچار ضعف و سستی می گردند. در آن ایّام بر عقاید خود استوار باشید، تا خداوند ستاره ی شما را ظاهر گرداند.
(بشارة الاسلام ص 154 – بحار الانوار ج 52 ص 134 – غیبت نعمانی ص 82.)
تأمل در مقوله امید و انتظار خاصه در پیوند با معارف ایمانی و مفاهیم آسمانی مکتب تشیع، فرصت مغتنمی است تا روند و رهیافت تربیتی نسل امروز در رکن رکین خانواده مورد بررسی و مداقه ای جدی و به روز قرار گرفته و مؤلفه ها و مقدورات و ممکنات و آسیب هایش شناخته شود و رفع کاستی ها و جبران عقب ماندگی ها و ناراستی هایش مطمح نظر و محل توجه قرارگیرد.
نیاز بشر امروز به «منجی» و احتیاج او به تأمین درست و فطری و اصولی و معرفت اندیشانه «امید» و «آرزو» و «آرمان» باید در منظومه مهدویت و اتمسفر «انتظار مصلح» مطرح و تدارک دیده شود تا از آسیب های روزافزون معنویت های کاذب و عرفانهای دروغین در امان بماند.
لازمه رسیدن به چنین امری اولا شناخت جامع و مانعی از شخصیت و منظومه وجودی حضرت امام زمان (عج) و به تبع آن، درک رابطه میان انسان مسلمان با ایشان از جهت وظایف فردی و اجتماعی و البته به تناسب و توازن و موازات این دو، حفظ روحیه امید و آرمان خواهی و حق طلبی به مدد حس انتظار و عقل منتظر و تدین مهدویت پناه است که با رجوع به فرامین ائمه اطهار و دستورات مبین مکتب حقه تشیع جعفری جامه عمل خواهد پوشید.
امام عصر (علیه السّلام ) فرمودند :
اگر شیعیان ما – که خداوند آنها را به طاعت خود موفّق بدارد – دلهایشان در وفا کردن به پیمان قدیم، یکی شود، هرگز سعادت دیدار ما از آنها به تأخیر نمی افتد، و سعادت پشتیبانی ما از آنها در سوق دادنشان به متن واقع و حقِّ معرفت به تعجیل می افتد، ما را چیزی جز اعمال نکوهیده آنها محبوس نمی سازد، که اعمال آنها به ما می رسد و ما را اندوهگین می سازد، که ما چنین انتظاری از آنها نداشتیم. از خدا یاری می طلبیم که یاری او ما را بس است و او بهترین وکیل است.
(ارشاد شیخ مفید ص 10 مقدمه – بحار الانوار ج 53 ص 177 – الزام الناصب ص 136 .)