متن کامل سخنان این مرجع تقلید در ادامه تقدیم خوانندگان محترم می گردد.

در ششصد و دهمین سال میلادی ، خورشید رسالت در سرزمین حجاز طلوع کرد و درخشید و انوار حیات بخش او پیوسته در حال گسترش بود ولی از ناحیه بت پرستان و یهودیان و گروه هایی که این دعوت آسمانی بر خلاف مصالح شخصی آنها بود، برخاموش کردن این مشعل فروزان ، هم صدا شده و به مبارزه پرداختند.

در مرحله نخست به عناوین گوناگون رسول آسمانی را متهم کرده او را کاهن و ساحر و کاذب و مفتری خواندند ولی این حربه زنگ زده از درخشندگی خورشید رسالت چیزی نکاست .

در مرحله دوم به آزار گروندگان که غالبا جوانان تهی دست بودند پرداختند، و برخی را زیر شکنجه کشتند ولی هر چه فشار آنان بر این گروه شدید تر می شد ایمان آنان پا برجاتر می گشت.

در مرحله سوم به حصر اقتصادی دست یازیدند و هر نوع خرید و فروش با پیامبر و گروندگان به وی سه سال ممنوع گشت تا آنجا که از ناله کودکان گرسنه مسلمامانان در شعب ابی طالب مردم مکه شبها خواب درستی نداشتند .

در مرحله چهارم نقشه ای ریختند که به حیات این رسول آسمانی پایان دهند ولی خدا پیامبر را از نقشه خائنانه آنان آگاه ساخت و او به صورت معجزه آسا از تیررس آنان رهایی یافت و رحل اقامت در مدینه افکند.

آخرین امید آنان این شد که چون مدعی رسالت و رهبری فرزند ذکوری ندارد، با مرگ او دعوت او نیز پایان می پذیرد و آنان پیوسته خود را زنده این امید می دانستند و قرآن به این نقطه از امید آنان در آیه ای  اشاره می فرماید : أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ بلکه آنها گویند: او شاعری است که برایش حوادث زمان و آمدن مرگ را انتظار می کشیم.   

این اندیشه نه تنها در میان مشکران وجود داشت بلکه منافقان مدینه که چمع کثیری بودند به این نقطه امیدوار بودند .

از آنجا که مشیت الهی بر حفظ پیامبر و گسترش رسالت اوتعلق گرفته بود این نقطه امید را نیز کاملاً ویران ساخت و به پیامبر خود مأموریت داد که در روز هجدهم ذی الحجه الحرام سال دهم هجرت شخصیتی را که از نظر علم و دانش و عمل و جهاد دومین شخص در جهان اسلام بود به عنوان خلیه و جانشین معرفی کند تا همگان بدانند با رحلت رسول خدا فروزندگی خورشید رسالت همچنان تابان خواهد بود.

محدثان و مورخان همگی می گویند در چنین روزی روح الأمین این آیه را فرود آورد: یاأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد.

این آیه به نکاتی اشار می کند:

1-  ابلاغ این مأموریت خالی از احتمال خطر بر جان پیامبر نیست.

2- این مأموریت به قدری خطیر و عظیم و پرارج است کوتاهی  در آن مساوی با عدم انام اصل رسالت است .

3- خدا پیامبر را از شر دشمنان حفظ می کند.

اکنون باید دید کدام امر خطیر است پس از 33 سال که دارای چنین ویژگی هاست ، مسلماً بیان احکام شرعی از طهارت تا دیات فاقد چنین خصوصیاتی است . بیان احکام نه جان پیامبر را به خطر می افکند و نه دشمن ساز است .

در میان معارف و اصول چیزی که می تواند مظهر این ویژگی هاباشد و پیامبر تا آن روز به طور رسمی به بیان آن نپرداخته همان مسأله ولایت و جانشینی ، ازشخص پیامبر خواهد بود ، بالأخص گروهی برای جانشینی از پیامبر مقدماتی چیده و پیوسته آرزومندآن بودند.

خوشبختانه آنچه که پیامبر در وز غدیر اعلام کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا  علی مولا ، اللهم و آل من الاه و عاده من عاداه من نصره و اخذل من خذله » ، آنچنان حالت تواتر به  خود گرفت که در تمام قرنها و اعصار محدثان ، متکلمان ، گویندگان و سرایندگان همگی آنر ا در آثار علمی و تاریخی و ادبی خود نقل کرده اند و متواترترین حدیث در میان احادیث اسلامی این حدیث است .

چیزی که بیشتر بر رویداد غدیر بر ابدیت و پیوستگی بخشید علاوه بر نزول سه آیه :

1-  آیه ابلاغ «بلغ ما اٌنزل إلیکمن ربّک »

2-  آیه اکمال «الیوم أکملت لکم دینکم»

3-  آیه یأس «الیوم یئس الذین کفروا»

این بوده که پیامبر اسلام خطابه خود را درباره جانشینی امیرمؤمنان در یک سرزمین وسیع که هزاران زائرخانه خدا در آنجا گرد آمده بوده اند ایراد کرده و آنان پس از ترک منطقه به عزم سفر به وطن این حادثه را به عنوان ره آورد سفر بازگو می کردند، تا آنجا که حدیث غدیر را صد و بیست صحابی و فریب نود تابعی نقل نموده و ب آن استناد جسته اند و در طول تاریخ 360 محدث و دانشمند سنی آن را در کتابهای خود آورده .

تاریخ می گوید : آنگاه که پیامبر ازمنبر خطابه پایین آمد حسان بن ثابت شاعر عهد رسالت سخنان حضرت را در قالب شعر ریخت که از میان آنها به یک بیت اشاره می کنیم

فقال له قم یا علی فاننی                رضیتک للإسلام اماماً و هادیاً

پس از وی شاعران اسلامی از عرب و عجم به نظم خطبه حضرت پرداخته و یک گستر? عظیمی را در این قلمرو پدید آورده اند که اگر مجموع این قصاید و مثنویات که به زبان های عربی و فارسی وارد و ترکی سروده شده است در جایی گردآوری شود یک مجموعه ادبی فاخری را تشکیل می دهد .

در پایان اینجانب از کلیه کسانی که این فضای روحانی و علمی را در کنار مرثد ثامن الحجج ، پدید آورده اند سپاسگزاری نموده و از خداوند  متعال برای همگان توفیق بیشتر و شفاعت صاحب ولایت را خواهانم .