در سفر وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی به شهرستان کامیاران، کارکنان و پرسنل پزشکی و درمانی به بیان مشکلات خود پرداخته و خواستار تلاش وزیر برای رفع آن شدند.
به گزارش خبرگزاری کردنیوز به نقل از شاهو خبر؛ در جریان بازدید دکتر هاشمی از مرکز بهداشتی، درمانی شماره2 کامیاران، پرسنل درمانی و اداری به بیان مشکلات خود در خصوص عدم پرداختیهای طرح تحول نظام سلامت، نبود امکانات لازم برای بیتوته پزشکان، عدم وجود پانسیون در مرکز شهرستان و بخش های تابعه، نداشتن مشوقهای لازم برای کادر پزشکی فعال در مراکز بهداشتی شهری و روستایی شهرستان کامیاران اشاره کردند.
در پی در خواست وزیر بهداشت برای بیان بی پرده مشکلات و مسائل پیش رو، در ابتدا یکی از پرسنل به نمایندگی از دیگر همکاران به صورت ایهام برانگیز برخی از دغدغه ها را بیان نمود.
از طرز گفته هایش تعمیم می شد که براثر فشارهایی توانایی بازگوئی آنچه که قرار بوده به وزیر بگوید را ندارد که دیگر پرسنل پزشکی و اداری خود دست به کار شده و آنچه را که باید گفته می شد را بیان داشتند.
دکتر هاشمی نیز با شنیدن مشکلات کارکنان مراکز درمانی و بهداشتی حاضر در مرکز بهداشتی شماره2 کامیاران قول مساعد برای حل آن داده و خود نیز اظهار داشت که وضعیت بهداشتی و درمانی شهرستان و حتی استان کردستان و مشکلات پیش روی کارکنان این استان با وضع مطلوب فاصله فراوانی دارد و وزارتخانه وی در پی رفع آن تلاش خواهد نمود.
هنوز وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از مرکز بهداشتی کامیاران خارج نشده بود که "فرزام بیدارپور"معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان با برخوردی غیر اصولی و مستبدانه به تهدید پرسنل و کارکنان درمانی و بهداشتی کامیاران پرداخته و از اینکه برای وزیر بهداشت آواز "همه چی آرومه، من چقدر خوشبختم..." را سر نداده اند.
وی با عصبانیتی غیر قابل کنترل و در برابر چشمان خبرنگاران و همراهان وزیر و چندین مسئول استانی و شهرستانی، تهدید نمود که: چون تدبیر وی را برای نشان ندادن وضعیت بسیار عالی بهداشتی و درمانی شهرستان کامیاران به خوبی نشان نداده اند همه آنان را به مراکز روستائی و نقاط صعب العبور شهرستان تبعید می نماید... .
بعد از بیان تهدیدهای فرزام پور، کام این کارکنان زحمت کش تلخ و مر شد و من در این اندیشه بودم که از فردا کام شهروندان شهرستان کامیاران چه مزه ایی می گیرد و نیز این نکته را دریافتم که از تدبیر و توانائی همین معاونت هاست که چندین روز درهای مرکزی درمانی و بهداشتی با سابقه 60 سال خدمت رسانی به مردم قفل و زنجیر می شود و کسی پاسخ گو نیست و نه تدبیری و نه امیدی!
این شعر نیما یوشیج به یادم آمد و زمزمه کنان از مرکز درمانی تهدید و توبیخ شده بیرون آمدم: "غم این خفته ی چند، خواب در چشم ترم می شکند..."